نزاع پونی کارها دیگر یک نبرد عادی بیش از حد اغراق شده نیست و گذشته آن روزهایی که کامارو و ماستنگ صرفا هیولاهای مسیرهای مستقیم (حداقل از نگاه مالکان خود) بودند و فاقد هرگونه هندلینگ و مانورپذیری مناسب. امروز، حتی مدل پایه این پونی کارهای آمریکایی ارائه دهنده یک تجربه به واقع اسپری از رانندگی بوده، نسخه های میان رده (کامارو SS و ماستنگ GT)، با قیمتی به مراتب رقابتی تر، می توانند پا به پای بهترین های قاره سبز بتازند و تازه بعد از اینها، به نسخه های به مراتب توانمندتر و بیشتر کوک شده برای پیست می رسیم؛ یک طرف تیم کامارو با ZL1 قرار می گیرد و در طرف مقابل، فورد پرفورمنس با Shelby GT 350R. این دو، هم از نظر هیبت بصری و هم از نظر توان هیولاوار، نهایت یک پونی کار مدرن هستند.
یک جنگ نابرابر؟
آیا این ایده آل ترین مقایسه ممکن است؟ جیر! شلبی از نیروگاه V8 دمش طبیعی 5.2 لیتری میل لنگ تخت خوش طنین فورد، در حالی تنها 526 اسب بخار قدرت و 582 نیوتن متر گشتاور می گیرد که خروجی نیروگاه 6.2 V8 لیتری مجهز به سوپرشارژر کامارو، روی 650 اسب بخار قدرت و 881 نیوتن متر (650 پوند- فوت) گشتاور کوک شده است.
مقایسه پیشرانه های پرخوران و دمش طبیعی همیشه مقایسه سختی بوده؛ هر یک مزیت منحصر به خود را دارد. حداقلش این است که هر دو متصل به گیربکس 6 سرعته دستی هستند، هرچند ساخته شورولت با گیربکس اتومات 10 سرعته نیز قابل سفارش است. آنچه که به پیچیدگی های این معادله می افزاید، امکان سفارش ZL1 در نسخه عملکردمحورتر 1LE است چرا که روی کاغذ، ZL1 رقیب مستقیم Shelby GT350 است و این ZL1 1LE است که رو در روی GT350R قرار می گیرد.
با این وجود، این مقایسه را می توان مقایسه بسیار خوبی به حساب آورد چرا که در حال حاضر، GT350R عملکردمحورترین و توانمندترین پونی کار ساخت فورد است و همین، در مورد ساخته شورولت هم صدق می کند. در واقع، این دو در راس هرم قدرت قرار دارند و از نظر قیمتی هم این توازن به نحوی برقرار است؛ قیمت تمام شده ZL1 سفیدرنگ حاضر در این رقابت، 65230 دلار است؛ رقمی که برای Shelby R تولید محدودتر فورد، به 68020 دلار می رسد. البته خیلی سخت می شود GT350R را به این قیمت خریداری کرد و امروز که 2 سال از آغاز عرضه آن می گذرد، حد نهایی یک ماستنگ از نگاه فورد، کماکان 25 هزار دلار بالاتر از قیمت شرکتی در بازار خرید و فروش می شود.
پدیده GT350 R
GT350R هنوز هم شبیه به یک راز سر به مهر است. از یک طرف، GT350R یک ماستنگ با موتوری محشر است و از سوی دیگر، پسوند R جزییاتی آیرودینامیک تر و چرخ های فیبرکربنی پوشش یافته با تایرهای سفارشی را به GT350 اضافه کرده، در کنار فاکتور گرفتن از صندلی های عقب، کمی هم بازنگری در سیستم تعلیق را به همراه دارد. همین خصوصیات GT350R را به ماستنگ ویرانگری تبدیل می کنند که توان عملکردی و مانورپذیری نزدیک به یک پورشه 911 GT350 دارد و حتی موتورترند، در نسخه 2016 رقابت بهترین خودرو برای راندن، آن را پس از مک لارن 570S و بالاتر از پورشه 911 کررا S، Camaro SS 1LE، داج وایپر ACR، AMG GTS، آئودی R8 V10 Plus و آکیورا NSX، در جایگاه دوم قرار داد.
نسل جدید ZL1 هنوز چالش بهترین خودرو برای راندن موتورترند را تجربه نکرده اما در ملاقاتی که پیش تر با آن داشتیم، در پیست سرعت بین المللی ویلواسپرینگز عملکردی سریع تر از کوروت گرانداسپرت، AMG GTS، 911 کررا S جدید، 911 توربو S، 911 GTS و حتی مک لارن 570S داشت.
در آزمون دوباره این دو در ویلواسپرینگز، یک نکته بیشتر جلب نظر کرد و آن این است که با وجود قدرت به مراتب کمتر، GT350R تنها 0.39 ثانیه کندتر از ZL1 بود. البته جای تعجب هم ندارد چرا که این شلبی مخوف، در پیست لاگوناسکا هم زمانی سریع تر از فراری 458 ایتالیا، نسخه های مختلف نیسان GT-R، آکیورا NSX و حتی لکسس LFA به ثبت رسانده است.
در ضمن، کامارو ZL1 در آزمون دوباره و به نسبت زمانی که سال گذشته با آن داشتیم، 1.74 ثانیه کندتر بود (1 دقیقه و 27.90 ثانیه در مقایسه با زمان 1 دقیقه و 26.16 ثانیه اولین تست). درواقع ZL1 حداقل روی کاغذ باید به مراتب سریع تر از GT350R باشد. اما در واقعیت، این دو فاصله چندانی از یکدیگر ندارند.
روی خط راست
در مسیرهای مستقیم، برتری قدرتی ZL1 مشهود است، اما نه از همان آغاز کار، شلبی صفر تا 96 کیلومتر در ساعت را در 4.0 ثانیه تخته می کند و ZL1، در 3.8 ثانیه. طبیعی است که در این بخش، شتاب گیری سریع بیشتر به تکنیک لانچ و اشراف کامل به تنظیمات الکترونیکی و دور مناسب موتور برای لانچ بستگی دارد تا هر عامل دیگر و رسیدن به بهترین ترکیب ممکن، در هر دو خودرو کار سختی است. در درگ 400 متر اما ZL1 قدرت بیشتر خود را املا دیکته می کند و در حالی این مسیر را در تنها 11.8 ثانیه، با حداکثر سرعت 199.4 کیلومتر در ساعت تخته می کند که این مقادیر، برای GT350R به ترتیب برابر با 12.2 ثانیه و 191.5کیلومتر در ساعت هستند.
در تست ترمزگیری اما دو خودرو تقریبا نزدیک به هم هستند و هنگام ترمزگیری از سرعت 96 کیلومتر در ساعت کامارو 29.6 و ماستنگ 30.2 متر تا توقف کامل فاصله دارند که نشان دهنده عملکرد قابل تحسین سیستم ترمز آنهاست. البته باید به این هم اشاره کرد که ترمزهای ZL1 به مراتب تاثیرگذارتر از آن چیزی هستند که احساس می شود و ممکن است کورس به نسبت طولانی پدال نرم آن، به مزاج هر راننده ای خوش نیاید.
برعکس، ترمزهای GT350R حس خوشایندتری دارد. پدال ترمز بسیار سفت است، هیچ گونه پرش هنگام ترمز گیری تجربه نمی کنید و با داغ تر شدن ترمزها و تایرها، فواصل توقف، کوتاه تر و کوتاه تر هم می شوند. همین به ثبت زمان های سریع تر در پیست کمک می کند.
درواقع این شلبی، تحت فشار بیشتر، عملکردی بهتر به نمایش می گذارد اما در نهایت، این کامارو است که سریع تر از خط پایان می گذرد.
وقتی مسیر، پیچ می خورد
این دو پونی کار در تحمل پذیری شتاب جانبی بسیار نزدیک به یکدیگر بوده، هر دو نهایت فشار 1.08g را تحمل می کنند که البته با معیارهای امروز، شگفت انگیز نیست. شاید فکر کنید در این شرایط، خودرو قدرتمندتر با ترمزهای بهتر، در تست سرعت در مسیر ∞- شکل عملکردی بهتری خواهدداشت اما اشتباه می کنید چرا که شلبی با زمان 23.1 ثانیه، 0.1 ثانیه سریع تر از ZL1 این آزمون را پشت سر گذاشت.
آنچه که هنوز مطرح نکرده ایم، مقوله وزن است. GT350R با وزن خالص 1.684 کیلوگرم، 90 کیلوگرم سبک تر از ZL1 است و این اضافه وزن ZL1، در عین قدرت به مراتب بیشتری که دارد، در نقطه ای متمرکز شده که نباید. اما نبرد رو در رو در پیست چیزی فراتر از کنار هم قرار دادن این اعداد و ارقام است. مشخصا مالک هیچ یک از این دو پونی ویرانگر قرار نیست راننده حرفه ای رِیس برای ثبت سریع ترین زمان های ممکن استخدام کند و یا زمان های طولانی را صرف تغییر تنظیمات برای هرچه بهتر کردن این زمان ها کند.
مهم تر، حسی است که این دو خودرو به راننده می دهند و البته، ارزیابی را باید هم در مقوله حس رانندگی و هم در مقوله صوت شناسی انجام داد چرا که طنین شلبی، بسیار بسیار گوش نوازتر از ZL1 است. پشت سر ZL1که بایستید، طنینی خشمگینی از اگزوز می شنوید اما پشت فرمان و در مقایسه با شلبی، این طور به نظر می رسد که شورولت آن را روی حالت بی صدا قرار داده است.
حد نهایی یک پونی آمریکایی
پشت فرمان، ZL1 تقریبا حس یک خودرو لوکس را دارد. سواری اش محشر است و تجربه تقریبا رام و مطیعی از رانندگی را به راننده می دهد. درواقع درد مشترک ZL1 با امثال پورشه 911 توربو این است که اگر سواری سفت و سخت از آن نگیرید، بیش از حد رام و مطیع می شود و فراموش خواهید کرد که سوار بر یک خودرو به واقع اسپرت در کلاس جهانی هستید.
Shelby GT350R نقطه مقابل این حس را دارد. به سبب بهره مندی از فرمان عالی و تایرهای چسبنده، جلوی خودرو بسیارتیز و آنی تغییر جهت می دهد. صندلی ها سفت و فیت هستند و اگر دریچه فرعی را باز گذاشته باشید، طنین اگزوز کرکننده است. هنگام تخته کردن پدال گاز نیز باید شش دانگ حواستان جمع باشد. با تمام اینها، در جاده های پیچ در پیچ کوهستانی، شلبی آن خودرویی است که دوست دارید پشت فرمانش باشید. فرمانی عملکرد محشری دارد، تعویض دنده بهتر انجام می شود، موتور حس بهتری دارد (مخصوصا با ردلاین 8.250 در برابر 6.500 rpm کامارو)، ترمزها کارآمدتر حس می شوند و خودرو، در یک کلام، از هر نظر اسپرتی تر است. به عبارت بهتر، لذت سواری بیشتری دارد.
شورولت می داند که در آماده کردن اسلحه تازه خود برای پیست، کم گذاشته و به همین دلیل هم هست که نسخه بیشتر کوک شده برای پیست کامارو ZL1 را با پسوند 1LE ارائه می کند. شاید عادلانه تر، مقایسه GT350R با ZL1 1LE باشد، یا شاید هم بهتر است کمی صبر کنیم و درعوض، حد نهایی یک کامارو از نگاه شورولت را رو در روی نسل جدید GT500 (یا حتی GT500 R) که مراحل پایانی آزمون های پیش تولید را می گذراند، قرار دهیم. تا آن زمان، GT350R نه تنها حد نهایی یک ماستنگ لقب می گیرد، بلکه تمام آن چیزی است که یک پونی کار آمریکایی باید باشد.
فورد فاتح این نبرد است هرچند فعلا پایانی برای جنگ ماستنگ و کامارو وجود ندارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.